Thursday 18 April 2013

epilepsy: صرع

epilepsy : صرع

امروز قرار بود من به جای سوپروایزدم درس بدم تا تجربه ای برام باشه. خودم پیشنهاد داده بودم و قرار بود داوطلبانه باشه و من پولی بابتش نگیرم. خلاصه اسلاید ها رو آماده کردیم و با سوپروایزر چک کردم و اون هم تایید کرد.

امروز موقع درس دادن یکی از بچه‌ها (که بعدا فهمیدم اسمش دیویده) یکهو غش کرد. یعنی داشت خیلی با دقت گوش میکرد. من حواسم بهش بود. چون سعی میکردم باهاشون آی کانتکت داشته باشم و دیوید همچین با جدیت داشت دنبال میکرد. بعد بکهو انگار خم شده باشه که یک چیزی رو از زمین برداره دولا شد و دیگه بلند نشد! ردیف آخر نشسته بود. من  بعد از یکی دو دقیقه گفتم 
Are you OK?
و همه‌ی کلاس روش رو برگردوند که ببینه چی شده ... خلاصه زنگ زدن آمبولانس اومد و فهمیدیم صرع داشته ... به خیر  گذشت .. درس دادن نصفه موند ... قرار شده هفته‌ی دیگه ادامه بدم 

: یک چیزی برام جالب بود
موقعی که منتظر بودنذ آمبولانس بیاد شاگرد ها تقریبا همشون سر جاشون نشسته بودن. بک جورایی همه فکر میکردن نباید دخالت کنند.  هرج و مرجی هم در کار نبود؛ یعنی نمی‌خواستن کلاس رو بپیجونند ولی در عین حال هم نمی‌خواستن مثلا اوضاع هم کلاسیشون رو چک کنند ... کلاس مال بچه‌های لیسانس بود و بیشترشون انگلیسی بودند. تک و توک بینشون دانشجوی بین‌المللی   بود. این ویژگی بین انگلیسی‌ها خیلی برای من مشهود بوده. خیلی هم ربط به کلاس اجتماعیشون نداره. میشه با دید مثبت ربطش داد به احترامی که به پرایوسی میذارن و اصولا تو کاری که جز وظایفشون نیست دخالت نمی‌کنند. میشه هم با دید منفی گفت کلا گرم 
نیستند و اجتماعی نیستند 

لغت صرع رو فکر کنم مدت‌ها بود استفاده نکرده بودم

No comments: