Wednesday 15 May 2013

کوه ...کمر...

در راستای حلاجی

بابا میگه من بدنم و مغزم آمپر نداره. راست میگه. یعنی نمی‌فهمم کی سرعتم زیاده و کی بنزین ندارم! از طرفی عاشق کوه و دشت و طبیعتم. از طرفی دلم می‌خواد هر از گاهی برقصم. از طرفی فیزیکم خیلی پای این کارها نیست. وقتی کمرم درد داره همه‌ی اینا تعطیل میشه. بعد از مدتی وقتی خوب میشم انقدر ولع دارم که سرعتم زیادی میره بالا و بنزین تموم می‌کنم.  و دوباره کمر درد میگیرم.  دیروز تو این هوای باد دار رفتم ورزش و بعدش هم رقص. حالا کمر ریز ریز درد داره.

 حالا دارم  از ترس سکته می‌کنم .(Ben Nevis) سه روز دیگه قراره برم کوه  

خدایا قول میدم آمپر نصب کنم. قول میدم. به هموم شرف نصفه و نیمه ام! ... فقط برا این کوه زمین‌گیرم نکن با کمردرد

Sunday 5 May 2013

  .روزها رو با برنامه زندگی می‌کنم بعد سالها رو بداهه