Friday 6 September 2013

حال خوب

حال خوبی  دارم که فقط سالی قرنی سراغم می‌آد. البته خدا رو شکر که دیر به دیر می‌آد و زود به زود می‌ره وگرنه احتمالا به فنا می‌رفتم.
دیروز از اون روزهایی بود که موقع غذا خوردن پیژامه پوشیدم که اصلا یادم نیاد شلوارهام تنگ شده بعدش هم بی‌خیال پولش شدم و رفتم یک آبمیوه باحال از اونایی که تو ایران بهش می‌گفتیم معجون برا خودم خریدم؛ با همون پیژامه رفتم که یک موقع خدای  نکرده وژدانم تکون نخوره. چند تا ایمیل بود که هی می‌خواستم بزنم و درخواستی رو رد کنم ولی روم نمی‌شد؛ دیروز با آرامش خاطر گفتم «نه من این کار برام سخته! متاسفم!» بعد یادم افتاد که رفتار فلانی چه تو ذوقم زد اما این حال خوب باز هم به سراغم اومد و با یک «ازش بیش از این انتظاری نیست! اما خاک بر سرش» خلاص شدم. شب رفتم سینما و تو راه برگشت مثل مست‌ها سرخوشانه می‌آمدم! ... یادش بخیر دوران دبیرستان یکی بود می‌گفت گاهی به دنیا باید بگی «به تخمم!» .. خلاصه ما هم اقتدا کردبم به این رفیق قدیمی

No comments: